اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
کاراکترهای سریال"جان سخت" شبیه الگوهای "داریوش"، "پوست شیر" و "یاغی" نیستند و از حیث شمایل، کاملا امروزی شده اند اما در توسعه خشونت اجتماعی دست کمی از نمونه های قبلی ندارند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مسعود فراستی 17 آذر 1397 در نخستین سال های فعالیت های پلت فرم های شبکه نمایش خانگی در گفت و گو با رادیو تهران گفت: سریال های این حوزه جز یک کالای شبه مدرن عقب افتاده، چیزی نیست. این سریال ها به شدت ضد اجتماعی و لمپن پرورند و به قدری افراط دارند که ممکن است به فرهنگ خانواده تبدیل شود. باید مبسوط توضیح بدهم که زن در این سریال ها چیست؟ حتی جایی که ظاهراً زن قوی تر است، باز هم کالا است. سرگرمی خیلی چیز شریفی است ولی این ها زباله اند.
بیشتر بخوانید:
این پیش بینی مسعود فراستی در اندک زمانی محقق شد و سریال های فراوانی با محوریت «لات و لمپن »ها وارد شبکه نمایش خانگی شد.
خشم، قتل، دزدی، موضوعاتی است که این روزها تبدیل به اصلی ترین رکن سریال سازی در نمایش خانگی شده است و فیلمسازان گمان می کنند با روایت داستان های اینچنینی می توانند مخاطب بیشتری را جذب کنند! با افزایش تعداد سریال های شبکه نمایش خانگی در سال 1400، کنش های رسانه ای به این رویه افزایش یافت و کیهان در گزارشی با تیتر " «لمپنیسم» در سریال های شبکه نمایش خانگی! " رویکردی مشابه با مسعود فراستی را تشریح کرد.
با حضور گنده لات ها، اراذل و چهره هایی که به عنوان توسعه دهنده خشونت نقش قهرمان سریال های پلت فرم ها در سال 1403 را گرفتند این نظریه کاملا تثبیت شد.
لات های و لمپن هایی از اواسط دهه نود شمسی تبدیل به ستاره ها و نمادهای آیونیک سینما شدند و با توسعه تولیدات در شبکه نمایش خانگی این عرصه را از آن خود کردند.
رضا درستکار، منتقد سینما درباره اینکه چرا پرداختن به قشر فرودست و شخصیت های خلافکار در تولیدات فیلم و سریال چند سال اخیر رونق پیدا کرده است، می گوید: چون هیچ اراده یا خطی قرمز در سینما، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون درباره پرداختن به لمپنیسم وجود ندارد. البته برای کارهای جدی چرا، اما برای برعکس آن، نه. برای همین به فیلم های قداره بندی حتی در جشنواره ها جایزه می دهند! آثاری که ادبیات مبتذل را رونق می بخشند، هیکل های گنده و نخراشیده و ریش های داعشی و تتوهای عجیب و غریب را بدل به مد روز کرده اند!
به گفته این منتقد سینمایی، فیلم هایی با محوریت لات ها و لمپن ها از این منظر خوشایند فیلمسازان و مقبول مدیران فرهنگی است چون قرار نیست به جایی جوابی پس بدهند! حتی این فیلم ها در جشنواره ها هم جایزه می گیرند در حالی که فیلم های متفکرانه و اندیشمندانه ما با مشکلاتی عدیده مواجه می شوند چون در سینمای ایران خیلی کم به فیلمسازان اهل فکر و اندیشه مجالی داده می شود و فیلمسازان فیلم های الکی خیلی راحت تر کار می کنند.
لمپنیسم نباید به ارزش بدل شود
این منتقد سینما با تأکید بر اینکه تلاش سینما، عبور از نمایشی شدن و حرکت به سمت واقع نمایی و رئالیستی شدن است یادآور می شود: در فیلم های لمپنی، پرداخت ها همه نمایشی و برون گرایانه و با پرخاش و عصیان های سطحی همراه است. البته پرداختن به قصه ها و آدم های لمپن و خلافکار ایرادی ندارد اما مشکل اینجاست که کارگردان هایی هستند که به این موجودات و کارهایشان ارزش هم می دهند و با رفتار و کردار اینان، غمخواری می شود و لمپنیسم بدل به ارزش می شود! و خب! این خیلی غلط است.
نمایی از سریال سیاوش
او توضیح می دهد: اگر کارگردانی فکر می کند این فیلم ها و سریال ها تداعی کننده همان «قیصر» و «کندو» و امثالهم هستند سخت در اشتباه است چون آن فیلم ها روی لمپنیسم و ناهنجاری های اجتماعی، ارزش گذاری مثبت نمی کردند. سینماگر قرار است به سمت اصلاح برود نه اینکه روی شمایل لاتی و ادبیات سخیف ارزش گذاری کند، این اشتباه است. کارگردان نباید در موضوع و قصه اش به طوری حل شود که در نهایت چنین جا بیفتد که انگار دارد فرهنگ زشت و ناهنجاری ها را تأیید می کند و اضافه کنم که اغلب لمپن ها شاید از قشر پایین بیایند ولی قشر پایین جامعه، اتفاقاً با فاصله ای غریب از اینان جدا می ایستد.
پیش از انقلاب در تولیدات محوری سینمای ایران با عنوان فیلمفارسی، کلاه مخملی ها و جاهل ها ترکتازی می کردند، اما این شخصیت ها از حیث ریخت شناسی اجتماعی افراد انگلی (اشاره به یک ویژگی اجتماعی ) نبودند و همگی دارای شغل بودند.
روزنامه همشهری در گزارشی با زمینه تقویت لمپنیسم در شبکه نمایش خانگی با نقلی از کتاب لمپنیسم به همین تفاوت های بنیادین اشاره می کند. نگاه منتقد ایرانی در سال های پس از انقلاب به لمپنیسم در سینما، بیشتر تحت تأثیر کتاب علی اکبر اکبری است. اما حتی کتاب «لمپنیسم» این جامعه شناس چپگرا هم به درستی مطالعه نشد.
این نویسنده جامعه شناس، لمپن بودن را با انگل جامعه بودن مترادف می دانست که مولد نیستند و شغل مشخصی هم ندارند. در فیلم قیصر، فرمان قصاب است. قیصر در جنوب کار می کند و حتی برادران آق منگل مغازه ترشی فروشی دارند.
لات و لمپن ها بخشی از شخصیت کاراکترهای آیکونیک جریان فیلمفارسی بود اما در سینمای دهه نود این شخصیت ها جایگاه معکوسی پیدا کردند و انگل بودن با ویژگی کسب درآمد نامشروع تبدیل به الگوهای اصلی شبکه نمایش خانگی شد.
روزنامه جام جم نیز در گزارشی با اشاره به جایگاه لات و لمپن ها می نویسد: لمپن از لحاظ روان شناسی و جامعه شناختی به افرادی گفته می شود که شخصیت های ضداجتماعی داشته و از جریان عادی زندگی به دور هستند. به طور واضح تر این گونه افراد بدون شغل مشخص، اهل خشونت و برخوردهای فیزیکی هستند و زورگویی و عدم مسؤولیت پذیری، بی خانمان بودن و به کار بردن ادبیات سخیف از دیگر شاخصه های این گروه ذکر شده است.
لمپنیسم در سینمای قبل از انقلاب خود را در فیلمفارسی به صورت عینی و ملموس به نمایش گذاشت. این شخصیت که همواره به سه عنصر ناموس، عصمت و غیرت تکیه داشت، به گونه ای به نمایش گذاشته شد که از لمپن، قهرمانی افسانه ای ساخت طوری که مردم بخشی از آرزوهایشان را در آنها می دیدند و اساسا یکی از کارکردهای فیلمفارسی ساختن قهرمانانی دوست داشتنی از شخصیت های منفی بود.
فریدون جیرانی نیز در گفتگویی دامنه این لمپنیسم را فراتر از تصور توصیف می کند و می گوید: این لمپنیسم در فیلم های مختلف از جمله فیلم های کمدی ادامه پیدا کرد و گفتمانی نیز پشت این لمپنیسم ایستاد و از آنجا آمد تا شنای پروانه. مفهوم انتهای فیلم شنای پروانه که آدم کثیف فیلم غیرتی بود به لمپنیسم موجود در فیلم معنا داد. اما عده ای سعی کردند در فیلم که زیربنای طبقاتی نداشت استفاده دیگری کنند و از این لمپن ها قهرمانانی بسازند در مقابل قهرمانان اقتدار گریز فیلم های معترض امروزی مانند فیلم های "عصبانی نیستم"، "لانتوری"، "مغزهای کوچک زنگ زده"، "متری شش و نیم" و "بدون تاریخ، بدون امضا".
روزنامه اعتماد واکنش صریح تری به تولید سریالی این آثار با شخصیت ها توصیف شده نشان می دهد و طی یادداشتی در 5 آبانماه درباره محصولات شبکه نمایش خانگی نوشت: خشم، قتل، دزدی، موضوعاتی است که این روزها تبدیل به اصلی ترین رکن سریال سازی در نمایش خانگی شده است و فیلمسازان گمان می کنند با روایت داستان های اینچنینی می توانند مخاطب بیشتری را جذب کنند!
تولیدکنندگان چهار سریال (گردن زنی)، (بازنده)، (غربت) و (داریوش) که به تازگی از سه پلتفرم اصلی نمایش خانگی پخش شده اند در یک هدف مشترک هستند: خشونت!
در واقع انگل لمپن ها فرصت توسعه خشونت اجتماعی را تشدید می کنند. وب سایت تحلیلی – خبری رویداد24 درباره توسعه نسبت خشونت و سریال های شبکه نمایش خانگی می نویسد: شمار سریال های با محتوای خشونت روز به روز بیشتر می شود. طبیعی است که مشاهده این میزان از خشونت در سریال هایی که شبکه خانگی پایش را به خانه های مردم باز کرده، تاثیر قابل توجهی در وضعیت روحی جامعه و میزان جرم و جنایت خواهد داشت.
سریال هایی که در پلتفرم های مختلف ساخته می شوند، یک نکته مشترک دارند و آن هم پرداختن به خشونت است. بعد از سریال های عرق سرد، یاغی، پوست شیر و زخم کاری، حالا سریال های تازه شبکه خانگی قصه هایی را با محتوای خشونت آمیز ارائه می دهند. روزنامه جوان نیز در تعریض به این وضعیت در همان روز انتشار این گزارش در رویداد 24 می نویسد: « سریال هایی که در پلتفرم های مختلف ساخته می شوند، یک نکته مشترک دارند و آن هم پرداختن به خشونت است. بعد از سریال های عرق سرد، یاغی، پوست شیر و زخم کاری، حالا سریال های تازه شبکه خانگی قصه هایی را با محتوای خشونت آمیز ارائه می دهند. اما اینکه این همه تمایل زایدالوصف به خشونت آن هم برای مخاطب ایرانی که از فرهنگی عاطفی و دینی برخوردار است، چه نسبتی دارد، سؤالی است که باید از نویسنده ها و تهیه کننده های این آثار پرسید و دلایل آن را جویا شد.»
«جوان» در پایان این گزارش سینما و شبکه خانگی را متهم اصلی ترویج خشونت در جامعه دانسته و معتقد است که این قبیل سریال ها سبب افزایش جرم و جنایت در خانواده های متاثر از فرهنگ غربی می شود. این نگاه «جوان» سبب نمی شود که اصل انتقاد یعنی زیان تمرکز بیش از حد بر خشونت در فیلم سازی کشورمان را نادیده بگیریم.
روزنامه قدس توصیف متفاوتی به جولان لات ولمپن ها دارد و بروز آنان را فراتر می داند و رخنه کردن آنان را در سریال های کمدی مورد پرسش قرار می دهد و می نویسد: رفتن به سراغ درمانده های اجتماعی به ویژه در میان طبقه فرودست جامعه، نه با هدف بازنمایی تحلیلی، انتقادی و آسیب شناسانه اجتماعی که به قصد کاسبی، این روزها اپیدمی تولید فیلم و سریال توسط جماعتی شده که دست در دست لمپن ها، زورگیرها و خلافکاران برای پر کردن جیب خود از پول ملت، پاهای کوتاه خود را از سینما و تلویزیون تا شبکه خانگی دراز کرده اند تا با مطرح کردن زورگیرها و خلافکاران ضد فرهنگ لمپنیسم و تنزل سطح سلیقه مخاطب، کیسه های خود را پر کنند.
با این حجم از انتقادات، ترویج و تکثیر زیست خشن این شخصیت ها و نمایش هفتگی آنان متوقف نمی شود. "جان سخت" در گونه «لات و لمپن »های امروزی، از فردا در شبکه نمایش خانگی خودنمایی خواهندکرد.
سریال "جان سخت" فیلم نت ادامه همین روند است با این تفاوت که زیست اراذلی رنگ و بوی امروزی دارد. کاراکترهای این سریال شبیه الگوهای "داریوش"، "پوست شیر" و "یاغی" نیستند و از حیث شمایل، کاملا امروزی شده اند اما در توسعه خشونت اجتماعی دست کمی از نمونه های قبلی ندارند.
با این حال انتظار تغییر در شبکه نمایش خانگی غیرممکن به نظر می رسد. رسته کمدی های جنسی در قالب برنامه های نظیر "جوکر" و رسته لات و لمپن ها با سریال هایی نظیر "سیاوش"، "یاغی"، "داریوش"، "پوست شیر" و "جان سخت" و... گونه ای کپی برداری شده از سریال های ترکی همچون "می خواهم زنده بمانم" و "قطب شمال" در شبکه نمایش خانگی خودنمایی می کند.
{{name}}
{{content}}